سفر استانبول (۲)
بعد از اینکه از مسجد بیرون اومدیم، توی محوطه بیرونی چند تا دست فروشو دیدیم که مثل جاهی مختلف ایران بساط پهن کرده بودن و صنایع دستی کوچیک، انگشتر و این جور چیزا می فروختند. از اونجایی که من یه مجموعه سکه دارم، همیشه توجهم به این بساط ها جلب میشه چون معمولا میشه سکه های خوب و ارزونی توشون پیدا کرد. البته منظورم سکه طلا نیست. من سکه های رایج و قدیمی کشورهای مختلف رو جمع می کنم و این شامل سکه های نقره هم میشه. خلاصه، سراغ یه دستفروش رفتم و دیدم که یه سری سکه داره. توشون...