توی مدارس استرالیا چی یاد می دن؟ (۳)
قسمت سوم این بحث رو هم می نویسم. با این یادآوری که اینها دیده و شنیده های منه و ممکنه همه جا درست نباشه. من از مدرسه پسرم صحبت می کنم و شما می تونین تعمیمش بدین، ممکنه هم در موارد کم یا زیادی با دیده و شنیده های شما تناقض داشته باشه. ولی دعوا که نداریم. منم قصدم سهم کردن دونسته های خودمه.
نفی نژاد پرستی در آموزشهای مدارس استرالیا جایگاه ویژه ای داره. یعنی اگر اینطور نباشه، نمیشه این کشور رو با این تنوع بی نظیر زبانی-نژادی جمع کرد. به همین دلیل هم حساسیت بالایی نسبت به این مساله تو مدارس وجود داره. هر مساله ای از این نوع، به سرعت باید حل و فصل بشه، وگرنه عواقب قانونی بدی در انتظار تیم آموزشیه. از طرفی پدر و مادرها هم به واسطه این آموزش و الزام، اگر دیدگاه نژاد پرستانه ای داشته باشن، مجبورن اصلاحش کنن یا لااقل نشونش ندن. چون بچه ممکنه مستقیم اونو کف دست همکلاسی ها و معلمهاش بذاره و اون موقع والدین باید برن مدرسه و یه گفتگویی با مسئولین مدرسه داشته باشن.
عدم خشونت هم یکی از خط قرمزهای مدرسه است. بچه ها از مقاطع اولیه یاد می گیرن که زورگویی و قلدری نکنن. روی هر کلاس با خط بزرگ نوشته که در این کلاس قلدری ممنوعه. به جای این مساله دوستی و حمایت ترویج می شه. یعنی اون حس قدرتی رو که یه بچه با قلدری و زور گفتن می تونه به دست بیاره رو از راه دیگه ای بهش می دن. می گن که کمک کن، از دوستات حمایت کن و اینطوری معلوم میشه که بچه بزرگ و قوی ای هستی.
اینا واسه ما یه کم خیالی بود. ولی این سیستم از بدو تولد والدین این بچه ها داره کار می کنه و جواب داده و به خوبی جا افتاده.
بچه ها تشویق می شن که در بیرون مدرسه هم با هم رابطه داشته باشن. معمولا جشن های تولد یکی از این بهانه هاست. بچه ها کارت دعوت تولد رو میارن مدرسه و به همکلاسیهاشون می دن.
مدرسه گاهی دوره های آموزشی کوتاه مدت ورزشی هم برگزار می کنه. مثلا یه دوچرخه سوار معروف ویکتوریا رو آورده بودن و برای بچه های مقاطع مختلف آموزش دوچرخه سواری می داد. یعنی نه که چطور دوچرخه رو راه ببرن، یه آموزشی بود درباره انواع روش های دوچرخه سواری ورزشی که اینطوری بچه ها آشنا بشن و شاید علاقه مند بشن که این ورزش رو حرفه ای دنبال کنن. بچه ها تو استرالیا خیلی زود دوچرخه سواری رو یا می گیرن. معمولا از دو سالگی سوار دوچرخه می شن و سه چهار سالگی بدون چرخ کمکی می رن. برای ورزشهای اینطوری که جزیی از هویت استرالیاییه، اینجور آموزشها بیشتره طبیعتا.
شبکه تلویزیونی ABC استرالیا که در کنار SBS یکی از دو رسانه تلویزیونی سراسری استرالیاست، یه برنامه ای برای آموزش خوندن برای بچه ها داره به نام Reading eggs. برای استفاده از این برنامه، باید حق اشتراک سالانه اش رو بپردازین و در ازای اون، ABC به سایت دسترسی می ده و کودک می تونه از بازیهای آموزشی خیلی موثر سایت استفاده کنه. حالا خوبی این برنامه اینه که مدرسه خودش به ازای هر دانش آموز این برنامه رو با بودجه دولتی خریداری می کنه و پسورد رو در اختیار دانش آموز قرار می ده و والدین و خود دانش آموز رو تشویق می کنه که ازش استفاده کنن. نیک ما هم خوب ازش استفاده کرد و خیلی هم موثر بود. توی کلاس های کامپیوتر سال گذشته هم، این کار کردن با وبسایت Reading egss، یکی از برنامه های همیشگی بوده. علاوه بر اینکه بچه ها خوندن و نوشتن رو یاد می گیرن، یاد می گیرن که یوزر نیم و پسورد چیه، یه کم از حریم خصوصی می فهمن و یه کم گوگل کردن و این حرفا رو یاد می گیرن. در حد همون ذهن پنج ساله خودشون.
یاد اولین گوگل کردن نیک توی مدرسه افتادم. بچه با هیجان کلمه Iran رو گوگل کرده بود و عکسی از یه آدم زیر آوار توی یه زلزله اومده بود. یعنی خدا رو شکر که عکس سنگسار و اعدام نیومده بود. به هر حال اینا هم از نکات منفی مهاجرته. خجالت کشیدن… .
غذای سالم هم چیزیه که مدرسه روش کار می کنه و مستقیم و غیر مستقیم برنامه هایی داره که بچه ها رو به سمت مصرفش سوق بده. مثلا برای اولین وقت استراحت بچه ها باید میوه بخورن و اگه هم کسی میوه نیاورده باشه، اینقدر بهش می گن که اون هم کم کم عادت کنه.
سعی می کنن بچه ها کمتر غذای آماده و بسته بندی مصرف کنن. مثلا یه مسابقه ای تو مدرسه گذاشته بودن که هر کلاسی که وزن آشغالهای سطل آشغالش در طول یه هفته کمتر از بقیه باشه، جایزه می گیره. همین آشغال کمتر، یعنی غذای تازه و خونگی، و در نتیجه تغذیه سالمتر و محیط زیست تمیزتر.
به همین سادگی یه چیزی رو تبدیل به ارزش می کنن واسه بچه ها.
اینجا هم مثل هر جای دیگه دنیا، بچه هایی داره که مشکل خونوادگی دارن و پرخاشگر و بی ادب هستن. وقت زیادی از معلمها و مدیر و معاون مدرسه صرف سر و کله زدن با این بچه ها میشه. صحبت کردن بسیار زیاد، برای بعضی ها هر روز چند دقیقه و برای بعضی ها تا چند ساعت جزیی از این کار سخت معلمهای اینجاست. فحش خوردن و جواب ندادن، لبخند زدن و سعی در آروم کردن بچه و قدم زدن با بچه و تماس با والدینش هم جزیی از برنامه سخت معلمی در استرالیاست.
اگر خواستن بچه ای رو تنبیه کنن، مثلا بهش می گن که یکی از وقتهای استراحتش رو باید با معلم توی کلاس بگذرونه یا در بدترین حالت یه روز به یه کلاس دیگه میفرستنش که در واقع در جمع غریبه قرار بگیره. به هر حال از اون کتکهایی که ما تو مدرسه می خوردیم خبری نیست. از چوب آقای ناظم و فحش خانم معلم. البته برای همه معلمهای خوبم و قبل از همه برای پدر و مادر فرهنگیم احترام قائلم که هر جا رسیدیم از زحمتهای اونا بوده.
والدین هم می تونن در فرآیند آموزشی مشارکت داشته باشن. مثلا خانم من توی کلاس هنر کمک می کنه و بعضی از والدین در کتابخونه و بوفه مدرسه کار داوطلبانه انجام می دن. اینجوری هم مدرسه یه گرهی از مشکلاتش باز میشه، هم والدین با هم آشنا می شن و این کار تدریس و تعلیم و تربیت، یه کار تیمی میشه.
عکس دسته جمعی بچه ها و معلمها و تقویم سالانه مدرسه هم یکی دیگه از کارهاییه که انجام میشه. عکاسی به مدرسه میاد و از همه عکس میندازه و بعد عکسها رو می فروشن. تقویمی با عکس همه بچه ها و کادر مدرسه درست می شه و اونو هم جداگونه میفروشن.
باغبونی هم جزء برنامه های روتین مدرسه است. بچه ها یه روز در هفته چند ساعتی باغبونی می کنن. گل و سبزی می کارن و یه کم خاک بازی می کنن. یعنی این باغبونی هم جزئی از زندگی استرالیاییه و چه فعالیتی بهتر از اون.
اینها چیزهایی بود که واسه پست این دفعه و بعد از چندین ماه به ذهنم رسید و یادم موند بنویسم. اگه چیز دیگه ای یادم اومد، یا شما سوالی داشتین، وقتی به اندازه نوشتن یه پست جدید بود، حتما دربارش خواهم نوشت.
اگر هم خواستین قسمتهای قبلی این پست رو بخونین، زیر همین متن، روی برچسب «کودکان» کلیک کنید، یا از صفحه اصلی وبسایت مطالب قدیمی تر رو مرور کنید.
قربون شما
صفحه فیس بوک «صدای استرالیا» را لایک کنید تا از آخرین به روز رسانیهای سایت مطلع شوید.
گردشگری در استرالیا اطلاعاتی به زبان فارسی در خصوص نقاط دیدنی استرالیا به شما ارائه میکند.
سلام . بسیارجالب توجه بود. ممنونم که این تجربیات ونکات مهم رو با بقیه به اشتراک می گذارید.
ممنونم محمد جان. ایشالا بتونم در آینده هم به این کار ادامه بدم.
سلام
ممنون از اطلاعات زیادسکه بماانتقال دادید.حتمادررابطه باعملکردمشاوران
وروانشناسان مدارس و حتی دانشگاههاهم بنویسید تا همه بدونین چه
فرق هایی با ایران دارند مثلا روی بحث داغ و جدید کودک درون و والد
و بالغ درون چطور کار میکنندو متدهای دیگر باتشکر
مرسی از اطلاعاتی که در اختیارمون قرار میدین دوست عزیز
ممنونم فرزانه عزیز. امیدوارم مفید باشه.
به هر چیز استرالیا بشه ایراد گرفت به سیستم آموزشی اش نمی شه خیلی ایراد گرفت. همه چیز رو عملی به بچه ها یاد می دن و بخصوص رو مهارتهای زندگی خیلی کار می کنند.
برای ترغیب بچه ها به صرفه جویی تو مصرف آب تو مدرسه دخترم یه روز یکی از معلمهای مدرسه شروع کرده بود به مسواک زدن و شیر آب رو باز گذاشته بود و از دانش آموزها خواسته بود لیوانهای آبی که آماده کرده بودند به نوبت از اون شیر باز پر کنند. بعد که مسواک زدن خانم معلم تموم شده بود بچه ها از مقدار آبی که هدر رفته بود حیرت کرده بودند…
آره، با چیزهای ساده درسهای خوب و مهمی می دن. کاش بتونیم یه کم از این چیزها رو به طریقی به داخل ایران منتقل کنیم. برای همه بهتره.
با سلام مطالب جالبی می نویسید امیدوارم ادامه داشته باشه
سلام
مطالبتون بسیار جالب و زیبا و پرمحتوا و آموزنده ست.
بی نهایت سپاس وتشکر ازمطالب قشنگتون
باسلام
مچکرم از مطالب فوق العاده شما
برای من که تا سال آینده میام استرالیا، دلگرمی خوبیه و هرروز با خوندن مطالبتون بیشتر مشتاق میشم
سپاسگزارم
سلام
میشه ایرادات بد استرالیا رو هم بنویسید و اینکه از چه چیزهاییش میشه
ایراد گرفت و اینکه یک مهاجر استرالیایی چطور میشه که دلش مدام نگیره
و احساس دلتنگی نکنه البته من زیاد وابسته بخونواده م نیستم
بهرحال ممنون میشم جون میخوام قبل امدنم آماده باشم
ممنونم از راهنماییهاتون