اینستاگرام

این صفحه اینستاگرام، کارهای روزنامه نگاری منو پوشش میده. اگه مایل بودید، دنبال کنید. این صفحه رو چند ماه پیش راه انداختم. به زبان انگلیسی توش مطلب می ذارم و تونستم با آدمها خوبی از طریقش آشنا بشم. اگر مطلبی داشتید که مربوط به حوزه کاری من بود، اگر متخصص در علوم طبیعی، مهندسی، فناوری، محیط زیست (از جمله فجایع طبیعی) و پزشکی هستید و مایل به ارائه مطلب به فرم نوشته، مقاله یا مصاحبه هستید، از همین صفحه با من تماس بگیرید.   من روزنامه نگار آزاد هستم که بیش از هفت ساله که با بخش فارسی رادیو اس...

رودخانه برفی (۲۷)

پریشب یه کارگر شرکت که داشت می رفت خونه توی پارکینگ افتاد و دستش یه کم کبود شد. گفت چون نور کافی نبود، افتاد. نتیجه این شد که امروز دستگاهی رو که توی عکس می بینین، کرایه کردیم با قیمت چهارصد و پنجاه دلار برای یه روز که اون لامپ پارکینگ رو عوض کنیم. این ماجرا منو به یاد خاطره ای از محل کارم در ایران انداخت. اوایل کارم بود و به عنوان یه مهندس صفر کیلومتر که از دانشگاه در اومده بودم، با یه سری جوشکار و فیتر توی پروژه کار می کردم. براشون نقشه رو توضیح می دادم،...

چرا استرالیایی ها خانه را دوست دارند؟

دوستم استوارت ماجرا رو تعریف کرد: یه دوستی دارم که توی کار سیستم های پیدا کردن نشت گازه. یه شرکت استرالیایی بزرگ هست که همه جای دنیا شعبه داره، این رفیقم هم توی دفتر همینجا (گیپسلند) کار می کرد، منم یه زمانی همونجا کار می کردم و باهاش همکار بودم. شرکت از اینکه ما بریم و توی شعبه های کشورهای دیگه کار کنیم استقبال می کرد. نیروی متخصص کم بود و مثلا به خودم گفتن برو دو سال آمریکا، ولی هر چی فکر کردم دیدم نمی تونم با چهار تا بچه برم. زیاد به درد من نمی خورد. به استیو...

سفر به اروپا – قسمت دوم، ایتالیا

27 اکتبر 2019: فرهنگ و هنر در ایتالیا به شدت با زندگی روزمره در آمیخته است. هنوز مردم رم، همان Roman ها نامیده می شوند. هنوز به سنت هزاران سال پیش، غذا خریدن از بیرون، بخش بزرگی از خوراک مردم را تشکیل می دهد و در خانه ها و هتل ها، روغن زیتون پیدا می شود و دستمال کاغذی نه! رم بی نهایت شلوغ بود. تراکم جمعیت شهر بالاست و ده ها میلیون گردشگر هر سال از این شهر بازدید می کنند. همین باعث می شود که برای دیدن هر جاذبه گردشگری، دو صف وجود داشته باشد، یکی برای خرید...

کتاب و فیلم

1 یه سری کتابها و فیلم ها هست که سر راه آدم قرار می گیره و نگاه و برداشت آدم نسبت به ملتها و فرهنگهای دیگه رو عوض می کنه. مثل این کتاب از هاروکی موراکامی یا فیلم Oldboy از پارک چان-ووک. اینها باعث شدن که ژاپنی ها و کره ای ها برای من از یه سری آدم اتوکشیده مودب و کاری که عشق و احساسات توی زندگیشون جایی نداره، تبدیل بشن به انسان های معمولی، با همه دغدغه ها، احساسات، غمها و لذتهای بزرگ و کوچیک. اگر سفر کردن راه زمان بر و پرهزینه برای شناختن فرهنگ هاست، فیلم،...

سفر به اروپا – قسمت اول، ایتالیا

27 اکتبر 2019: ششمین روز سفرمان در ایتالیاست و سوار بر قطار راهی پیزا هستیم. راز به شدت سرماخورده و نیک هم اوضاع خوبی ندارد و من هم گلودردم شروع شده. شاید طبیعی باشد که بعد از سفری بسیار طولانی و راه پیمایی های روزانه چندین ساعته، بدن کم بیاورد و فرسوده شود. اما همه اینها چیزی از لذت و زیبایی سفر کم نمی کند. سفر کردن به معنی آموختن است، آموختنی لذت بخش. دیدن، شنیدن، استشمام کردن و چشیدن. به موسیقی فابریزیو پاترلینی گوش می دهم و به چشم اندازهای بی نظیر و سرسبز دشتهای اطراف نگاه می کنم....

مصاحبه با یک ایرانی مبتلا به کرونا در استرالیا

نسیم یکی از دوستانم در استرالیاست که سالها پیش باهاش از طریق یکی از دوستان مشترکمون آشنا شدم. تا حالا نسیم رو از نزدیک ندیدم، اما همیشه به من لطف داشته و برای مطالبم عکس و فیلم میفرسته. متاسفانه این دوست عزیزم به کرونا مبتلا شده و به همین دلیل این مصاحبه رو باهاش انجام دادم برای اس بی اس فارسی. گوش کنید. [audio mp3="http://www.voiceofau.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/Interview-with-Nasim.mp3"][/audio]  

مهارتهایی برای کودکان در دوران کرونا

این متن رو توی صفحه فیسبوک رادیوی محلیمون دیدم. ترجمه اش کردم برای خودم، بعد گفتم شاید به درد دیگران هم بخوره. فرستادم برای اس بی اس فارسی و خیلی ازش استقبال شد. اینجا هم میذارمش. عکس از فوربس.   مهارت های قدیمی که در دوران قرنطینه می توانیم به فرزندانمان یاد دهیم: - چطور نامه بنویسیم؟ - چطور تلفن بزنیم؟ - چطور پیام تلفنی را دریافت کنیم؟ - چطور با بزرگتر صحبت کنیم؟ - چطور با یک کودک خردسال بازی کنیم؟ - چطور یه دکمه را بدوزیم؟ - چطور صادقانه عذرخواهی کنیم؟ - چطور با چکش میخ بکوبیم؟ -...

سفر به ایران

سفر ما به ایران این بار در حال و هوای نوروز (1398) اتفاق افتاد و البته سیل که همه چیز رو تحت تاثیر قرار داد. بیشتر روزهای سفر بارون ریز و مداومی می بارید و هوا سرد بود. اما در مجموع خوب بود و خوش گذشت. دیدن خانواده و دوستان بعد از یه مدت طولانی چیزیه که هر سفری رو لذت بخش می کنه. الان که نوشتن رو شروع کردم، ساعت حدود پنج صبحه و ما تو راه تهران هستیم که بریم فرودگاه و برگردیم خونه. یه چشمم به گوشیمه و یه چشمم به چشمهای راننده که نخوابه. منظره ای...